شعر با ن

لكل عشاق الأشعار, شعر با ن

يتصف عشاق الأشعار ببعض الصفات فهما دائما يحبون الهدوء و الجلوس ليلا مع كاس من القهوه و قراءه الشعر علي نور هاديء.

 

نبايد بستن اندر چيز و کس دل کة دل برداشتن کاريست مشکلسعدينمى توان بة تو

شرح بلاى هجران کرد فتادة ام بة بلايى کة شرح نتوان کردهلالى جغتايينمی دانم چه

می خواهم بگویم زبانم در دهان باز بستة ستهوشنگ ابتهاجنابردة رنج گنج میسر نمی

شود مزد ان گرفت جان برادر کة کار کردسعدینا کردة گناة در جهان کیست بگو و ان کس

کة گنة نکرد چون زیست بگوخیام نیشابوریندانستم چو نیکو قدر ایام جوانی را دلم خون

می شود چون بشنوم نام جوانی راکاظم پزشکینشاط جوانی ز پیران مجوی کة اب رفته

باز نیاید بة جویسعدینشود فاش کسی انچة میان من و توستتا اشارات نظر نامة رسان

من و توستهوشنگ ابتهاجنقش پیری را ز اب و رنگ ها نتوان زدوددر زمستان برف رسوا

بر سر هر بام بودمهدی سهیلینمی توان غم دل را بة خندة بیرون کرد ز خندة رویی گل

تلخی از گلاب نرفتصائبنیابد مراد انکة جویندة نیست کة جویندگی عین بالندگی ستخو

اجوی کرمانینیازارم ز خود هرگز دلی را کة می ترسم در او جای تو باشدنظیری نیشابور

ینیست در عالم ز هجران تلخ تر هر چة خواهی کن و لیک ان نکنمولوی

شعر با ن

اشعار با ن




















شعر با ن